یکی از همراهان آیت الله بهجت:
همراه آقا می رفتیم درس.چشمم افتاد به نعلینشان.قسمتی از کفه اش جدا شده.می دانستم خودشان وقت نمی کنند.اهل زحمت دادن به دیگران هم نبودند:حتی به من که سال ها در کنارشان بودم .بعد از درس تا موقع نماز یک ساعتی طول می کشید.در این فرصت می شد درستش کرد.به آقا گفتم :"کف نعلینتون جدا شده اگه اجازه بدید بدم درستش کنن “آقا سرش را به طرف من چرخاند با لبخند گفت:"خودم را هم بلدی درست کنی؟”
همیشه وقتی شوخی می کردند می خندیدم این بار هم مثل همیشه ولی یک دفعه دلم هری ریخت “او با این همه عبادت وبندگی هنوز هم به فکر درست کردن خودش است اما من ………..
پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.
اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.
برگشت به صفحه اول
Enable debugging to get additional information about this error.