دل نوشته
نام حسین و ماجرای شهادت او همانند نفس کشیدن ، برای حفظ میان اسلام ناب ، همواره باید تکرار شود . حسین و ماجرای کربلا دریایی است که به اقیانوس ابدیت جاری است . باید امواج حیات همواره از این دریا باران رحمت بگیرند و بر صفحه روح و جان انسانها ببارد ، اگر این باران متوقف شود مزرعه دل می خشکد و همچون بیابانی خشک خواهد شد . وقفی به فکر توصیف عاشورا و حسین می افتم زبانم بسته می شود می ایستم صبر می کنم می نگرم و از ناتوانی خویش درمانده می شوم که قادر نیستم او به وصف بگشانم دلم می گیرد سر تا سر وجودم غرق ماتم می شود تا شاید کلمات به کمک آینده واژه ها همت کنند تا بتوانم گوشه ای از آن را وصف کنم .
کجاست آن معصومیت سحرگاه که عطرش در خاطر سجاده های نیایش جا داده است بر کجاست ظهر عاشورا به سایه ای از روزگار کم شد . سایه ای که تمام خورشید تا ابد از وجود او به ابدیت می رسند امشب برای ستاره های عزادار هیچ سری بی بدن نیست و همراه با ثانیه های ناگزیر می سوزند امشب یکی از رنج های بی شمار زینب است . صدا صدای زنگ باخته ی شب است که همه چیز را در آتش خیمه ها می سوزاند مولا نمی یابمت اما در کنار تو گریه مرسوم است .
فاطمه السادات موسوی
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط الله ربی در 1391/09/26 ساعت 11:49:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |