معراج
در کتاب شریف بحار الانوار از امام صادق (ع) روایت شده است :
وقتی پیامبر در شب معراج به بیت المقدس رفت و در آنجا نماز خواند و ارواح انبیاء را ملاقات فرمود به هنگام بازگشت قافله ی قریش را دید که به مکه باز می گشتند آن ها یکی از شتران خود را گم کرده بودند ظرف آبی هم داشتند پیامبر اکرم قدری آب آن را نوشید و بقیه را به زمین ریخت صبح روز بعد رسول اکرم تفصیل معراج شب قبل را برای مردم ذکر فرمودند ابوسفیان و ابوجهل و دیگر مشرکان به پیامبر عرض کردند چه می گویند از اینجا تا بیت المقدس یک ماه راه است پیامبر فرمود برای اینکه بفهمید من راست می گویم دو نشانه برایتان ذکر می کنم اول اینکه شتری از قافله تان گم شده و ثانیاً آن ها ظرف آبی داشتند که من مقداری را نوشیده و بقیه را روی زمین ریختم مشرکان باز هم باور نکردند و عرض کردند اگر راست می گویی مسجد اقصی چند ستون و قندیل داشت در همین وقت جبرئیل از جانب خداوند نازل شد و برای اینکه حجت را بر مشرکان تمام کند مسجد اقصی را به پیامبر نشان داد پیامبر نیز ستون و قندیل هایش را شمرده و به اطلاع مشرکان رسانید ولی چون منظور آنان بهانه گیری بود ایمان نیاوردند .
یک ماه بعد قافله ی قریش رسید مردم از آن ها پرسیدند در فلان شب چه حالی داشتید و چه اتقاقی برایتان رخ داد کاروانیان پاسخ دادند که در آن شب شتری از ما گم شد و ظرف آبی داشتیم که صبح روز بعد خالی شده بود با وجود این معچزه ی واضح باز هم مشرکان ایمان نیاوردند .
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط الله ربی در 1391/06/28 ساعت 09:18:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |