دعا کردن
دوشنبه 91/11/02
الاطلیعه ی کوثر سفر بس است بیا/غروب غربت مادر سفر بس است
بیا/بیا که چشم به راهت نشسته خاک بقیع / به جان فاطمه دیگر سفر بس است بیا
آغاز امامت ولی نعمتمان حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء ) تهنیت باد
امام صادق (ع) می فرمایند :
« اگر خواستید هر دعایی که می کنید مستجاب شود از همه مردم مأیوس شوید و امیدی جز از خدا نداشته باشید . وقتی خداوند از دلت این مساله را دانست آنگاه هر چیز بخواهید به تو می دهد .»
التماس دعا
حجابی که شاید در آینده ، دیگر برتر نباشد
دوشنبه 91/11/02
امروز چادرم گرفت به بخاری و سوخت
بله … چادرم ! همون چیزی که از عشق به بندگی خدا بهش رسیدم که بهم عزت داده
چادرم! همون چیزی که تاج بندگیمه و منو حفظ کرده
چادرم! همون چیزی که خدا برام انتخابش کرده و منو نسبت به همه اونا که ندارنش برتری بخشیده
چادرم! همون چیزی که باعث میشه به جای خودم شخصیتم رو ببینن و اینجا در سرزمین من چادر خیلی ارزش داره ولی نه ارزش معنوی………..
همه بسیج شدن تا ارزش مادیش رو بالا ببرن تا از معنویتش کم بشه و تازه امروز وقتی برای خرید چادر رفتم فهمیدم که :
اینجا دیگه لازم نیست خودت رو خسته کنی تا یک دختر خانم رو به حجاب برتر علاقه مند کنی چون اینقدر گرونه که پول خرید شو نداره اینجا دیگه لازم نیست سعی کنی بهترین و با کیفیت ترین چادر رو بپوشی و بهش افتخار کنی چون اینقدر گرونه که پول خرید شو نداری
اینجا دیگه لازم نیست از خریدن چادر لذت ببری و برای پوشیدنش ذوق و شوق داشته باشی چون اینقدر گرونه که پول خرید شو نداری
و من دلگیرم از اینکه دختر محجبه ای را به خاطر چادر کهنه اش به تمسخر گرفتند چون اینقدر گرونه که او پول خرید شو نداره
و من دلگیرم از اینکه در سرزمین من ، در سرزمین شیعه نشین ، مهد حجاب ، جایی که دخترانش الگو از دخت پیامبر میگیرند ارزش مادی حجاب برتر به اندازه ای است که دوستم می گفت :
( حجاب برتری را که تهیه کردنش پدرم را شرمنده من میکند دوست ندارم )
و من دلگیرم از اینکه اینجا دیگه تلاش برای نگهداری چادر بخاطر حفظ ارزشش معنویش نیست به خاطر اینه که اینقدر گرونه که …
و من دلگیرم از اینکه چرا دشمن میلیون ها دلار خرج نابودی جوانان ما میکند و ما برای حفظ همین اندک دختر محجبه قیمت را کمی کاهش نمی دهیم .
و من دلگیرم از اینکه مادیات میخواد حجاب برتر رو از دختران سرزمین من بگیره و دشمن خرسند از این موضوع تمامی محصولات
خودش رو با ارزان ترین قیمت داره آماده میکنه …
لطفاً ایده ها و نظرات خود رادر مورد ترویج چادر به عنوان حجاب برتر و کاهش قیمت مادی آن و نقش حوزه ها در این امر را به وبلاگمان ارسال نمایید .
از همکاری شما عزیزان سپاسگزاریم .
دل نوشته
چهارشنبه 91/09/29
دلتنگم نمی خواهی بیایی . مولای من ای پناه بی پناهان بیا تا با آمدنت زندگی معنا بگیرد . آقاجون می ترسم و ترسم از آن است که زمانی که بیایی که دیگر من نباشم . آقا جون می دانم دلت از دست گناهان شیعیان خون است اما آقا من آمده ام تا در مکتب جدت امام صادق درس بخوانم تزکیه و تهذیب نفس کنم خودم را بسازم تا بتوانم جامعه و مردم جامعه را همان طور که می خواهی بسازم و جامعه را برای آمدنت آماده کنم . امیدوارم و از خدای خود می خواهم در این راهی که مرا قرار داده پیروز و سربلند بیرون آورد تا شرمنده ی شما و پدرانت نشوم .
انشاء الله
« جهان در انتظار توست کی می آیی . اَللَّهُم عَجِّل لِوَلِیکَ الفَرَج »
خواهر طلبه زهرا عطائی
دل نوشته
یکشنبه 91/09/26
نام حسین و ماجرای شهادت او همانند نفس کشیدن ، برای حفظ میان اسلام ناب ، همواره باید تکرار شود . حسین و ماجرای کربلا دریایی است که به اقیانوس ابدیت جاری است . باید امواج حیات همواره از این دریا باران رحمت بگیرند و بر صفحه روح و جان انسانها ببارد ، اگر این باران متوقف شود مزرعه دل می خشکد و همچون بیابانی خشک خواهد شد . وقفی به فکر توصیف عاشورا و حسین می افتم زبانم بسته می شود می ایستم صبر می کنم می نگرم و از ناتوانی خویش درمانده می شوم که قادر نیستم او به وصف بگشانم دلم می گیرد سر تا سر وجودم غرق ماتم می شود تا شاید کلمات به کمک آینده واژه ها همت کنند تا بتوانم گوشه ای از آن را وصف کنم .
کجاست آن معصومیت سحرگاه که عطرش در خاطر سجاده های نیایش جا داده است بر کجاست ظهر عاشورا به سایه ای از روزگار کم شد . سایه ای که تمام خورشید تا ابد از وجود او به ابدیت می رسند امشب برای ستاره های عزادار هیچ سری بی بدن نیست و همراه با ثانیه های ناگزیر می سوزند امشب یکی از رنج های بی شمار زینب است . صدا صدای زنگ باخته ی شب است که همه چیز را در آتش خیمه ها می سوزاند مولا نمی یابمت اما در کنار تو گریه مرسوم است .
فاطمه السادات موسوی
یاد ایام
سه شنبه 91/09/14
سه شنبه 14 آذر ماه سال 1391 مصادف با 19 محرم الحرام 1434 قمری است ، مناسبت قمری این روز حرکت کاروان اسیران کربلا به طرف شام (61 ق) حرکت کاروان کربلا به سوی شام در این روز اهل بیت سید الشهداء (ع) را از کوفه به سوی شام حرکت دادند . (الواقایع و الحوادث : ج 4 ص 114 )
روزی که نزد امام ششم نام امام حسین را می بردند ، دیگر تا شب تبسم نمی کرد . (نفس المهموم، ترجمه آیت الله کمره ای ص 59.)
ابی عماره نوحه خوان می گوید : در محضر امام صادق (ع) نوحه امام حسین ( ع ) را خواندم ، امام صادق (ع) گریست ، باز خواندم ، او نیز گریست ، باز خواندم ، او نیز گریست ، مرثیه را ادامه دادم تا سراسر خانه را گریه فرا گرفت . ( نفس المهموم ، محدث قمی ) ره ، ترجمه آیت الله کمره ای ، ص 59 .
جعفر بن عفان بر امام صادق (ع) وارد شد ، امام (ع) او را احترام کرد و نزدیک خود نشانید . امام (ع) به او فرمود : شنیده ام درباره حسین (ع) شعر می گویی و خوب می گویی . عرض کرد : آری ، فدایت شوم و اشعار مرثیه حسین (ع) را در آن مجلس خواند . امام صادق و کسانی که با او بودند ، گریستند و اشک بر محاسن امام (ع) جاری شد . (همان مدرک ، ص 60 . )
جعفر بن قولویه از داوود رقی نقل می کند که به حضور امام ششم (ع) رسیدم ، ایشان وقتی که آب نوشید گریه اش گرفت و چشمانش پر از اشک شد و فرمود « خدا لعنت کند کشنده حسین را … » (نفس المهموم ، ترجمه آیت الله کمره ای ، ص 62 . )
جعفر بن قولویه از داوود رقی نقل می کند که به حضور امام ششم (ع) رسیدم ، ایشان وقتی که آب نوشید گریه اش گرفت و چشمانش پر از اشک شد و فرمود : « خداوند لعنت کند کشنده حسین را … » ( نفس المهموم . ترجمه آیت الله کمره ای )
یاد ایام
سه شنبه 91/09/14
سه شنبه 14 آذر ماه سال 1391 مصادف با 19 محرم الحرام 1434 قمری است ، مناسبت قمری این روز حرکت کاروان اسیران کربلا به طرف شام (61 ق) حرکت کاروان کربلا به سوی شام در این روز اهل بیت سید الشهداء (ع) را از کوفه به سوی شام حرکت دادند . (الواقایع و الحوادث : ج 4 ص 114 )
روزی که نزد امام ششم نام امام حسین را می بردند ، دیگر تا شب تبسم نمی کرد . (نفس المهموم، ترجمه آیت الله کمره ای ص 59.)
ابی عماره نوحه خوان می گوید : در محضر امام صادق (ع) نوحه امام حسین ( ع ) را خواندم ، امام صادق (ع) گریست ، باز خواندم ، او نیز گریست ، باز خواندم ، او نیز گریست ، مرثیه را ادامه دادم تا سراسر خانه را گریه فرا گرفت . ( نفس المهموم ، محدث قمی ) ره ، ترجمه آیت الله کمره ای ، ص 59 .
جعفر بن عفان بر امام صادق (ع) وارد شد ، امام (ع) او را احترام کرد و نزدیک خود نشانید . امام (ع) به او فرمود : شنیده ام درباره حسین (ع) شعر می گویی و خوب می گویی . عرض کرد : آری ، فدایت شوم و اشعار مرثیه حسین (ع) را در آن مجلس خواند . امام صادق و کسانی که با او بودند ، گریستند و اشک بر محاسن امام (ع) جاری شد . (همان مدرک ، ص 60 . )
جعفر بن قولویه از داوود رقی نقل می کند که به حضور امام ششم (ع) رسیدم ، ایشان وقتی که آب نوشید گریه اش گرفت و چشمانش پر از اشک شد و فرمود « خدا لعنت کند کشنده حسین را … » (نفس المهموم ، ترجمه آیت الله کمره ای ، ص 62 . )
جعفر بن قولویه از داوود رقی نقل می کند که به حضور امام ششم (ع) رسیدم ، ایشان وقتی که آب نوشید گریه اش گرفت و چشمانش پر از اشک شد و فرمود : « خداوند لعنت کند کشنده حسین را … » ( نفس المهموم . ترجمه آیت الله کمره ای )
روی پسر فاطمه را زمین نزنیم
یکشنبه 91/09/12
به قول استاد پناهیان :
فرض کنید می رید خونه به شما می گن مقام معظم رهبری زنگ زدن گفتن به فلانی بگید برای من دعا کند . با خودتون میگید : من ؟؟ !! آقا گفتن من براشون دعا کنم ؟؟!!
بابا امام زمان سفارش کردن دعا کنید برای من ، روی پسر فاطمه را زمین نزنیم .
استاد شما گناه می کنید ؟
سه شنبه 91/09/07
مقدس اردبیلی (ره) و سوال جالب طلبه نوجوان
نوجوانی که تازه وارد جمع طلاب علوم دینی شده بود و عبای نه چندان بزرگی بر دو ش خود انداخته بود این سوال را از مقدس پرسید : ( استاد شما گناه می کنید ؟ ) مقدس که تازه از کلاس درس اخلاق بیرون آمده بود و به سوالهای تک تک طلبه ها پاسخ می داد با شنیدن این سوال متعجب و خاموش شد و یک لحظه جثه نحیف طلبه تازه وارد را از نظر گذراند و لبخندی زد و فرمود : این چه سوالی است پرسیدی پسرم ؟ انسانها همه شان جایز الخطایند .
- انسان ها را می دانم استاد ، شما خودتان چطور ؟ مقدس دوباره با لبخند جواب داد : الله اکبر، حالا که اینقدر اصرار می کنی نه من گناه نمی کنم .
- آیا فکر گناه هم نمی کنید ؟ مقدس گفت : عزیزم فکر گناه هم نمی کنم .
سماجت طلبه ی تازه وارد که به اوج خود رسیده بود ، پرسید : چطور ؟ مگر امکان دارد استاد ؟ !
مقدس جواب داد : آری امکان دارد قبول ندارید ؟ من از شما سوالی می کنم جواب صحیح آن را بدهید . آیا شما نجس می خورید ؟ نوجوان خام احساس کرد استاد از در دشمنی با وی سخن می گوید : رنگ چهره اش تغییر یافت و کمی عقب کشید و گفت : نه استاد .
مقدس دوباره ، فاتحانه پرسید : حالا بگو ببینم فکر خوردن نجس را هم می کنی ؟ این بار طلبه مبتدی به یک حرف بسنده کرد : «نه» مقدس فرمود :
« گناه نزد من همانند آن ناپاک و نجس است »
طلبه در حالی که عرق شرم بر پیشانیش سنگینی می کرد از نزد مقدس دور شد و به گوشه ای رفت تا در مورد حرفهای استاد فکر اساسی کند .
زمانی از مادر مقدس اردبیلی از راز پیشرفت و مقامات عالی و معنوی وی پرسیدند در پاسخ پس از حمد الهی چنین گفت من هرگز لقمه ای شبهه ناک نخوردم و قبل از شیر دادن بچه وضو می گرفتم و ابداً چشم به نامحرم نمی انداختم و در تربیت کودک می کوشیدم و نظافت و طهارت او را مراعات می کردم و با بچه های خوب او را می نشاندم .
وصیت نامه امام حسین (ع)
دوشنبه 91/08/29
امام به هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه این وصیت نامه را نوشت و با مهر خویش ممهور ساخته به برادرش محمد حنیفه تحویل داد .
بسم الله الزحمن الرحیم
این وصیت حسین بن علی است به برادرش محمد حنیفه حسین گواهی می دهد به توحید و یگانگی خداوند و گواهی می دهد که برای خدا شریکی نیست و شهادت می دهد که محمد بنده و فرستاده اوست و آئین حق (اسلام ) را از سوی خدا آورده است و شهادت می دهد که بهشت و دوزخ حق است و روز جزا بدون شک به وقوع خواهد پیوست و خداوند همه انسان ها را در چنین روزی زنده خواهد نمود .
امام (ع) پس از ابراز عقیده خویش درباره توحید و نبوت و معاد اهداف بلند و حق طلبانه خود را از این سفر این چنین بیان می فرماید : و من نه از روی خودخواهی و یا برای خوش گذرانی و نه برای فساد و ستم گری از مدینه خارج می کردم بلکه هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت اصلاح مفاسد امت و احیاء و زنده کردن سنت و قانون جدم رسول خدا (ص) و راه و رسم پدرم علی بن ابیطالب (ع) است . پس هر کس این حقیقت را از من بپذیرد راه خدا را پذیرفته است و هر کس رد کند من با صبر و استقامت راه خود را پیش خواهم گرفت تا خداوند در میان من و این افراد حکم کند که او بهترین حاکم است .
و برادر! این است وصیت من بر تو و توفیق از طرف خدا است ؛ و بر او توکل می کنم و برگشتم به سوی او است . در منزل «قصر بنی مقاتل » و در اواخر شب امام دستور داد جوانان مشک ها را پر از آب کردند و به سوی منزل بعدی حرکت نمودند به هنگامی که قافله در حرکت بود صدای امام (ع) به گوش رسید که کلمه استرجاع را مکرر بر زبان می راند : «اناالله و انا الیه راجعون والحمدلله رب العالمین ».
حضرت علی اکبر فرزند عزیزش که بسیار مورد علاقه پدر بود و از انگیزه این استرجاع سوال کرد : « یا ابتاه لم استرجعت» ؟
فرمود : در عالم خواب صدای هاتفی به گوشم رسید که گفت : « القوم یسیرون و الموت تسیریهم . »
این قافله در حرکتند مرگ است که این قافله را حرکت می دهد ، برای من معلوم گردید که سرنوشت، مرگ است .
حضرت علی اکبر (ع) عرضه داشت : « اوَلَسنا علی الحق ؟ مگر نه اینست که ما برحقیم ؟»
امام (ع) فرمود : بلی به خدا سوگند که ما بجز راه حق قدم بر نمی داریم .
علی اکبر عرضه داشت : اذا لا نبالی اََن نبمُوتَ محقّیِن . اگر بناست در راه حق بمیریم ترس از مرگ نداریم .
امام در این هنگام او را دعا فرمود : جزاک الله من وَلَدٍ … خداوند برای تو بهترین پاداش فرزندی را عنایت کند.
( طبری ، ج 7 ، ص 306 ؛ کامل ابن اثیر ، ج 3 ، ص 282 . )
profile_pictures
یکشنبه 91/08/28
ما را تو صفا ده به صفای صلوات ،، همراه ملک شو به نوای صلوات ،، گلزار بهشت است بهای صلوات ،، گویی همه جاهست صدای صلوات ،، خواهی که شود مشکلت آسان اینک، بفرست بر محمد و آلش صلوات ،
به اندازه ارادتتان به مولا و مقتدای دینمان و به کوری چشم دشمنان حضرتش در ختم صلوات شرکت نموده تا هزاران صلوات نثار ایشان شود .
فواید شلغم
دوشنبه 91/08/22
شلغم نه تنها از نظر داشتن ویتامین و خواص معدنی اش ارزنده است ؛ بلکه از نظر سایر ویژگی های غیر غذایی هم سر آمد بوده و در زمره سبزی های مهم شمرده می شود .
خواص
شلغم به سبب دارا بودن ده درصد مواد قندی و سرشار بودن از املاح مفیدی مانند کلسیم و منیزیم ، جزء مواد قندی و سرشاربودن از املاح مفیدی مانند کلسیم و منیزیم ، جزء مواد غذایی بسیاربا ارزش به حساب می آید و یکی از پاک کننده ها و سازنده های خون می باشد . همچنین شوره موجود در آن باعث تصفیه خون و دفاع از بدن در برار بیماری های عفونی می شود . پتاسیم موجود در شلغم ، چربی را خنثی می کند .
فواید
شلغم برطرف کننده سرفه است . نرم کننده سینه ، معده و روده است . اشتها را تحریک می کند . سنگ های مثانه، کلیه و کبد را خرد و ادرار را زیاد می کند . به علت داشتن ویتامین A-B-C بر نور چشم و قدرت بینایی می افزاید . ریشه شلغم اثر نرم کنندگی دارد و در رفع سیاه سرفه و آسم به صورت جوشانده های غلیظ و مخلوط با عسل ، مورد استفاده قرار می گیرد . جوشانده غلیظ شلغم به شکل مرهم ، در تسکین دردهای مفصلی، نفرس، آبسه ها، سرمازدگی و غیره به کار می رود .
شلغم دارای یک ماده ضد عفونی قوی است و به همین جهت در درمان سرماخوردگی و بیماری های عفونی تاثیر بسیار زیادی دارد . برای رشد و استحکام استخوان بندی بسیار مفید است . اگر ریشه های نازک و باریک روی شلغم ، خشک و ساییده شده و سپس با عسل مخلوط شود ، برای سختی ادرار مفید خواهد بود و بسیاری از امراض مجاری ادرار را درمان می کند . آب شلغم پخته را می توان در انواع گلو دردها و به خصوص عوارض سرماخوردگی قرقره کرده . چنانچه شلغم را در ظروف سربسته یا درون خمیر بپزید ، چون آب و اسانس های آن خارج نمی گردد . باعث زیاد شدن اشتها می شود .
آب شلغم به سبب داشتن انسولین گیاهی و ویتامین های مفید ، برای درمان مرض قند و سنگ مثانه مفید است . برای جلوگیری از ناراحتی های پوستی به ویژه جوش صورت (غرور) بسیار سود بخش است . شلغم به علت داشتن ویتامین C از رقیق شدن خون جلوگیری کرده و به علت وجود همین ویتامین ، مانع از خونریزی می شود و خستگی را برطرف می کند . ترشی شلغم ، مقوی احشاء ، اشتهاآور و بی نفخ است . تخم شلغم از نظر تمام خواص ، از شلغم مفیدتر و قوی تر است .
اسباب گسترش رزق و روزی
یکشنبه 91/08/21
1- زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) 2- زیات حضرت امام صادق ( ع ) 3 - نماز شب
4- زیاد استغفار کردن 5- در کارها حسن نیت داشتن 6- انفاق و صدقه
7- شکر خدا 8- احسان و نیکی به خانواده 9- حسن خلق
10- دعا و طلب از خداوند 11 - دعا به برادر دینی 12- پرداخت زکات و خمس مال
13- همیشه با وضو بودن 14 - صله رحم 15 - سخاوت داشتن
16- امانت دار بودن 17- تفقه در دین 18 - زیاد تکبیر گفتن
19- قرائت قرآن 20 - قبل از اذان در مسجد حاضر شدن 21 - نماز اول وقت خواندن
بر گرفته از کتاب گسترش برکت و رزق از حبیب الله تقیان
24 ذی الحجه روز مباهله گرامی باد
شنبه 91/08/20
مباهله در لغت و اصطلاح :
واژه مباهله مشتق از ماده « بَهَلَ» به معنای «لعنت کرد» است و جمله «بَهَله الله » به معنای خدا و لعنت کرد» می باشد .
البته مباهله با لعن این تفاوت را دارد که لعن عبارت است از دعا کردن به زیان شخص تا از رحمت الهی دور باشد. و «بُهل» اجتهاد در لعن است ، از این رو کسی را که بر التماس در دعا و نفرین پای می فشارد « مبتهِل » می نامند .
آنچه در اصطلاح آن را «مباهله» می دانند این است که اگر دو گروه … که ادعای دینی دارند - خود را محق و طرف مقابل را باطل بدانند و با بحث و استدلال به جایی نرسند هر یک از دو گروه عزیزان خود را فرا می خواند و دست به دعا بر می دارد و خدای خویش را می خواند و هر یک دیگری را نفرین می کند تا …
مقطع زمانی واقعه مباهله :
واقعه تاریخی مباهله رسول خدا (ص) با مسیحیان نجران، پس از نبرد تبوک بود . شیخ مفید آمدن هیئت نصارا به حضور رسول خدا (ص) را پس از ماجرای فتح مکه و سرازیر شدن هیئت های طوایف و قبایل به سوی پیغمبر (ص) ذکر کرده است . (شیخ مفید ، الارشاد ، ج 1 ، ص 222 .)
مسیحیان در این بحث قانع نشدند و پیامبر اکرم (ص) به دستور خداوند آنان را به مباهله فراخواند .
دستور خداوند چنین بود : «هرگاه بعد از علم و دانشی که درباره مسیح به تو رسیده باز کسانی با تو به محاجَّه و ستیز برخیزند بگو : بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم ، شما هم فرزندان خود را ، ما زنان خویش را دعوت نماییم ، شما زنان خود را ، ما از نفوس خود دعوت کنیم و شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم ، و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم .»
در روز موعود در حالی که دست علی (ع) در دست پیامبر اکرم (ص) بود و امام حسن و امام حسین (ع) پیش روی آن حضرت می رفتند و فاطمه (س) پشت سر پدر حرکت می کرد ، عزیزان پیامبر اکرم (ص) به میعادگاه آمدند .
حضرت رسول در حالی که عبای مویین سیاه رنگی بر دوش داشت ، جلو آمد تا به نزدیکی دو درخت رسید . فرمود میان دو درخت را هموار کنند . عبای خود را بر درخت ها کشید و همراهان خود را در زیر آن جای داد و خود در پیش ایستاد و دوش چپ خود را به زیر عبا برد وبر کمانی که در دست داشت تکیه داد و دست راست را برای مباهله به سوی آسمان بلند کرد . مردم از دور می نگریستند که چه خواهد شد . مجله مبلغان شماره 38
امید است همه ما در زمره کسانی باشیم که دست دعای حضرت رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) برای ما بلند شود و مورد خشم و غضب ایشان قرار نگیریم و توفیق معرفت به امام زمان (عج) را خداوند به همه ما عنایت فرماید . انشاالله
واقعه مباهله 24 ذی الحجه روز مباهله
شنبه 91/08/20
مباهله در لغت و اصطلاح :
واژه مباهله مشتق از ماده « بَهَلَ» به معنای «لعنت کرد» است و جمله «بَهَله الله » به معنای خدا و لعنت کرد» می باشد .
البته مباهله با لعن این تفاوت را دارد که لعن عبارت است از دعا کردن به زیان شخص تا از رحمت الهی دور باشد. و «بُهل» اجتهاد در لعن است ، از این رو کسی را که بر التماس در دعا و نفرین پای می فشارد « مبتهِل » می نامند .
آنچه در اصطلاح آن را «مباهله» می دانند این است که اگر دو گروه … که ادعای دینی دارند - خود را محق و طرف مقابل را باطل بدانند و با بحث و استدلال به جایی نرسند هر یک از دو گروه عزیزان خود را فرا می خواند و دست به دعا بر می دارد و خدای خویش را می خواند و هر یک دیگری را نفرین می کند تا …
مقطع زمانی واقعه مباهله :
واقعه تاریخی مباهله رسول خدا (ص) با مسیحیان نجران، پس از نبرد تبوک بود . شیخ مفید آمدن هیئت نصارا به حضور رسول خدا (ص) را پس از ماجرای فتح مکه و سرازیر شدن هیئت های طوایف و قبایل به سوی پیغمبر (ص) ذکر کرده است . (شیخ مفید ، الارشاد ، ج 1 ، ص 222 .)
مسیحیان در این بحث قانع نشدند و پیامبر اکرم (ص) به دستور خداوند آنان را به مباهله فراخواند .
دستور خداوند چنین بود : «هرگاه بعد از علم و دانشی که درباره مسیح به تو رسیده باز کسانی با تو به محاجَّه و ستیز برخیزند بگو : بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم ، شما هم فرزندان خود را ، ما زنان خویش را دعوت نماییم ، شما زنان خود را ، ما از نفوس خود دعوت کنیم و شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم ، و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم .»
در روز موعود در حالی که دست علی (ع) در دست پیامبر اکرم (ص) بود و امام حسن و امام حسین (ع) پیش روی آن حضرت می رفتند و فاطمه (س) پشت سر پدر حرکت می کرد ، عزیزان پیامبر اکرم (ص) به میعادگاه آمدند .
حضرت رسول در حالی که عبای مویین سیاه رنگی بر دوش داشت ، جلو آمد تا به نزدیکی دو درخت رسید . فرمود میان دو درخت را هموار کنند . عبای خود را بر درخت ها کشید و همراهان خود را در زیر آن جای داد و خود در پیش ایستاد و دوش چپ خود را به زیر عبا برد وبر کمانی که در دست داشت تکیه داد و دست راست را برای مباهله به سوی آسمان بلند کرد . مردم از دور می نگریستند که چه خواهد شد . مجله مبلغان شماره 38
امید است همه ما در زمره کسانی باشیم که دست دعای حضرت رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) برای ما بلند شود و مورد خشم و غضب ایشان قرار نگیریم و توفیق معرفت به امام زمان (عج) را خداوند به همه ما عنایت فرماید . انشاالله
احترام فوق العاده به همسر و خانواده
چهارشنبه 91/08/17
گویند :
در پشت مردان بزرگ و نامدار، زنان قوی، کار آمد و موفق و البته گمنام وجود دارند که صبر و تحمل و بردباری آنان در برابر مشکلات و تنگناهای زندگی موجب رشد و ترقی و تکامل همسران خود در عرصه های مختلف میگردد . به راستی اگر همراهی و تشویق وصبر و تحمل آنان نبود، این همه موفقیت نصیب مردان بزرگ و نامدار نمی شد .
کار نیکو
چهارشنبه 91/08/17
رسول اکرم (ص) :
بالاتر از هر کار نیکو، نیکویی دیگری است تا این که شخص در راه خدا کشته شود، آن زمان که در راه خدا شهید شد بالاتر از آن نیکویی وجود ندارد .
عید وفاداران ولایت مبارک
یکشنبه 91/08/14
غدیر کربلای عوام بود و کربلا ، غدیر خواص! در غدیر با آنکه بیعت گرفته شد جفا شد و در کربلا با آنکه بیعت برداشته شد، وفا … ( عید وفاداران مبارک )
ادامه »میلاد امام هادی علیه السلام مبارک
چهارشنبه 91/08/10
امام هادی (ع) در نیمه ذیحجه سال 212 هجری در اطراف مدینه در محلی به نام « صریا » (صریا روستایی است به فاصله سه میل از مدینه که توسط امام کاظم (ع) تاسیس شده است ) به دنیا آمد . پدرش پیشوای نهم ، امام جواد (ع) و مادرش بانوی گرامی « سمانه مغربیه » است که زنی با فضیلت ، شب زنده دار و با تقوا بود . آن حضرت در سال 220 ه.ق در8 سالگی ، پس از شهادت پدر گرامی اش به امامت رسید . امام علی النقی (ع ) در طول 33 سال امامت خویش ، با چند تن از خلفای عباسی هم عصر بود ؛ که به ترتیب عبارتند از :
1- معتصم ، برادر مامون ( 217-227 ) 2- واثق ، پسر معتصم ( 227- 232 )
3- متوکل ، برادر واثق (232-248 ) 4- منتصر ، پسر متوکل ( 6ماه )
5 - مستعین، پسر عموی منتصر ( 248-252 ) 6- معتز، پسر دیگر متوکل ( 252-255 )
زیارت جامعه یا منشور امامت
امام هادی (ع) علاوه بر زیارت غدیر ، برای تبیین جایگاه امامت و مشخص شدن منزلت پیشوایان معصوم (ع) یکی از آثارماندگارخویش را به نام زیارت «جامعه کبیره » که یک دوره امام شناسی جامع و کامل می باشد ، به شیفتگان معارف اهل بیت (ع) عرضه نموده است . به گفته علامه مجلسی ، این زیارت از نظر سند صحیح ترین و از جهت محتوی فراگیر ترین زیارت ها نسبت به ائمه اطهار (ع) می باشد و در مقایسه با دیگر زیارت ها از فصاحت لفظ و بلاغت معنی و شأن و منزلت والایی برخوردار است . ( هدیه الزائرین ، ج 99 ، ص 144 . )
پنج دوران عمر انسان
چهارشنبه 91/07/26
دوران پنج گانه عمر انسان که بعضی هر دوره را هشت سال می دانند به شرح ذیل است :
الف) کودکی : غفلت، بیخبری و بازی از ویژگی های آن است .
ب ) نوجوانی : در این دوره، سرگرمی جای بازی را می گیرد .
ج ) جوانی : که وقت زیبایی طلبی، شور، عشق و تجمل پرستی است .
د ) کهولت : که زمان تفاخر، احساسات کسب مقام و فخر است .
ه ) سالخوردگی :انسان به فکر افزایش مال، نفرات و گردآوری ثروت است .
معمولاً انسان باید این دوران را پشت سر بگذارد؛ ولی بعضی در پیری هم به فکر بازی و سرگرمی و معرکه گیری هستند، و برخی از این مراحل تا پایان عمر ادامه دارد . آیا دوران عمر انسان باید این گونه سپری شود ؟ افسوس و صد افسوس .
حضرت فاطمه (س)
دوشنبه 91/07/10
درود و سلام بیکران ، نثار معصومه ی ، مطهره و شهیده ای که بهانه و بلکه بهای خلقت بود، هم او که ام ابیهاست ، پاره ی تن رسول الله است ، شأن و منزلتش را کسی هم سنگ نیست .
افتخار برترین زنان عالم را دارد ، پیوند نبوت و ولایت و امامت است .رفعت مقامش را همین بس که آیه تطهیر بیانگر شأن اوست . پدرش خاتم النبین و الگوی حسنه ی عالمیان است ، مادرش خدیجه (ع) از برترین زنان عالم ، و خودش سیده نساء العالمین است ، همسرش مولی الکونین ، امیرالمومنین و فرزندان برومندش یکی سید الشهداء (ع) است که اسوه فداکاری و رشادت است ، و دیگری حسن است که در کرامت و تدبیر شهره است ، و دیگری زینب است که در فداکاری و بیان حقیقت و از خود گذشتگی چیزی از مادر کم ندارد . الگو بودن زهرا(س) را حد و حصری نیست ، جز او علی را کفوی نیست تا سلسله امامت را مادر باشد .
مکه سرزمین وحی ، قبله گاه اسلام، محل ولادت اوست و مدینه شهری که میزبان مهمترین هجرت رسول اکرم (ص) است ، مدفن اوست . البته که او راضیه، مرضیه، صدیقه، محدثه، زکیه و خلاصه فاطمه الزهرا(س) است . که خانه را از مهر مادری، اندیشه ی بلند نبوی و صفای بی بدیل همسری لبریز می نمود تا در سایه ی تعلیم و تربیت او ، مظلومیت توأم با تدبیر اسلامی در امام حسن (ع) جلوه کند و ظلم ستیزی و شجاعت در امام حسین (ع) تفسیر شود و عبودیت و خضوع در امام سجاد (ع) رخ بنماید و گشایش درهای علم توسط امام محمد باقر (ع) دنبال شده وگسترش میدان علم و نابغه پروری نصیب امام جعفر صادق (ع) گردد و قتدار و صبر معصومانه در امام کاظم (ع) نمایان شود ، رأفت ، استدلال گرایی و شبهه زدایی در امام رضا (ع) به اوج خود برسد و نبوغ و تقوا و بخشندگی در سن و سال پایین در امام جواد (ع) جلوه گر شده و نجابت را اندیشه ژرف و فقاهت و امانت در امام هادی (ع) و اخلاق پسندیده و فضل و دانش و خلاصه افتخار تربیت آخرین امام معصوم نصیب امام حسن عسکری (ع) گردد و فراگیر شدن عدالت و رفع ظلم و استبداد و گسترش اخوت و برادری و سرانجام خاتمه امامت در وجود با عظمت حضرت بقیه ا…الاعظم ولی عصر (عج) جلوه گر شود .
ولادت حضرت فاطمه معصومه (ع) و روز دختران
سه شنبه 91/06/28
میلاد قدسیه مطهره فاطمه معصومه (س) و روز دختر مبارک باد .
معصومه (ع) فلسفه شیدایی است و غزل ماندن و بودن معصومه نگین ایران است که در قم، شهر اقامه می درخشد .
امام صادق (ع) می فرماید : کسی که آن حضرت را زیارت کند در حالی که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد به بهشت می رود .
( بحار الانوار ، ج 8، ص 307)
امام صادق (ع) روزی به اشاره به عیسی بن عبدالله قمی فرمود « سلام بر مردم قم ! خداوند شهرهای آنان را با باران سیراب کند و برکت ها را بر آنان نازل کند و بدی های آنان را به خوبی مبدل گرداند . آن ها اهل رکوع و سجود و قیام و قعودند . آنان فقیه و دانشمند و اهل درک حقایق و روایت و عبادت نیکو هستند » .
( بحار الانوار ، ج 57، ص 217 )
معراج
سه شنبه 91/06/28
در کتاب شریف بحار الانوار از امام صادق (ع) روایت شده است :
وقتی پیامبر در شب معراج به بیت المقدس رفت و در آنجا نماز خواند و ارواح انبیاء را ملاقات فرمود به هنگام بازگشت قافله ی قریش را دید که به مکه باز می گشتند آن ها یکی از شتران خود را گم کرده بودند ظرف آبی هم داشتند پیامبر اکرم قدری آب آن را نوشید و بقیه را به زمین ریخت صبح روز بعد رسول اکرم تفصیل معراج شب قبل را برای مردم ذکر فرمودند ابوسفیان و ابوجهل و دیگر مشرکان به پیامبر عرض کردند چه می گویند از اینجا تا بیت المقدس یک ماه راه است پیامبر فرمود برای اینکه بفهمید من راست می گویم دو نشانه برایتان ذکر می کنم اول اینکه شتری از قافله تان گم شده و ثانیاً آن ها ظرف آبی داشتند که من مقداری را نوشیده و بقیه را روی زمین ریختم مشرکان باز هم باور نکردند و عرض کردند اگر راست می گویی مسجد اقصی چند ستون و قندیل داشت در همین وقت جبرئیل از جانب خداوند نازل شد و برای اینکه حجت را بر مشرکان تمام کند مسجد اقصی را به پیامبر نشان داد پیامبر نیز ستون و قندیل هایش را شمرده و به اطلاع مشرکان رسانید ولی چون منظور آنان بهانه گیری بود ایمان نیاوردند .
یک ماه بعد قافله ی قریش رسید مردم از آن ها پرسیدند در فلان شب چه حالی داشتید و چه اتقاقی برایتان رخ داد کاروانیان پاسخ دادند که در آن شب شتری از ما گم شد و ظرف آبی داشتیم که صبح روز بعد خالی شده بود با وجود این معچزه ی واضح باز هم مشرکان ایمان نیاوردند .
پنج صفت از زشت ترین صفات
دوشنبه 91/06/27
پیامبر اکرم (ص) رو به اصحاب کرد فرمود : آیا می خواهید شما را به تنبل ترین و دزد ترین و بخیل ترین و جفاکارترین و عاجزترین انسان ها آگاه سازم !
الف ) تنبل ترین انسان ، بنده سالم و بیکاری است که در عین حال با زبان و لب ، ذکر خدا نمی گوید .
ب ) دزد ترین انسان کسی است که از نمازش بدزدد . نمازش مثل کهنه کثیف به صورتش زده می شود .
ج ) بخیل ترین انسان ، کسی است که از نزد مسلمانی عبور کند و به او سلام نکند
د ) جفاکارترین و بی مهرترین انسان کسی است که از نزد او یادی از من بشود ولی صلوات نفرستد .
ه ) و عاجز ترین انسان کسی است که از ( دعا کردن ) عاجز باشد .
محکومیت هتک حرمت به ساpت مقدس امام هادی (ع)
شنبه 91/02/30
ضمن حمایت ازشیعیان مظلوم بحرین اهانت
به ساحت مقدس دهمین اختر تابناک آسمان
ولایت و امامت امام هادی (ع) را محکوم و
این مصیبت را به محضر امام عصر (عج)
تسلیت عرض می نمائیم .
عدم وجوب پوشاندن چهره
سه شنبه 91/02/26
جابر بن عبدالله انصاری گوید : روزی رسول خدا (ص) سوی خانه فاطمه (س) رفت و من هم با او همراه بودم . پس هنگامی که به در خانه رسیدیم رسول خدا (ص) در زد و گفت :السلام علیکم . فاطمه گفت : علیک السلام . ای رسول خدا ؛ سوال فرمود : داخل شوم ؟ پاسخ داد : داخل شوید ای رسول خدا پیامبر (ص) فرمود : آیا با این شخصی که همراه من است داخل شوم ؟ فاطمه (س) گفت : ای رسول خدا ! من مقنه ای بر سر ندارم . پیامبر (ص) فرمود : گوشه ملحفه - یا روپوش - خود را مقنه قرار بده و سرت را بپوشان . هنگامی که فاطمه (س) چنان کرد . پیامبر (ص) مجدداً سلام کرده اجازه خواست و فاطمه (س)گفت : ای رسول خدا (ص) داخل شوید . پیامبر (ص) گفت : بله ، آیا داخل شوم با کسی که همراه من است ؟ فاطمه (س) گفت : بله .
جابر می گوید : رسول خدا (ص) و من داخل شدیم و در این حال متوجه شدم که چهره فاطمه (س) مثل شکم ملخ زرد است . رسول خدا گفت : چرا صورتت رنگ پریده و زرد است ؟ فاطمه (س) گفت : ای رسول خدا (ص) از گرسنگی . سپس پیامبر خدا (ص) دعا نموده و فرمود : ای خدایی که گرسنگان را سیر می کنی و افتادگان را دستگیری می نمایی ، فاطمه (س) را سیر نما .
جابر می گوید : به خداوند سوگند با این دعا خون در چهره فاطمه (س) چنان جریان یافت که صورتش قرمز و گلگون گردید و بعد از آن روز هرگز گرسنه نشد .
از این روایت به خوبی روشن می شود که پوشانیدن چهره واجب نیست؛ زیرا این واقعه در حضور پیامبر (ص) اتفاق افتاده است و آن حضرت نیز پس از اطلاع یافتن از پوشیده نبودن فاطمه (س) کاری جز پوشانیدن سر را از او تقاضا نکرد .روشن است که اگر پوشانیدن چهره واجب بود ، هر دو بزرگوار درباره آن کوتاهی نمی کردند .
به مناسبت گرامیداشت هفته معلم
چهارشنبه 91/02/13
بنام خالق یکتای مهربان
کلام پائین کشیده است و خموشی در ستایش تو آوازی است لطیف از فریاد ، رساتر ، با تو ای معلم ،تاریکی رخت می بندد و نور و روشنی هجوم آورد بر دل زنگار گرفته ام . من درخت نو پایی هستم که در پرتو ضیافت آفتابت رشد خواهم کرد . اگر تحملم کنی ، التهاب نتوانستن را به زانو در خواهم آورد . ( خاموش می کنم )چون ذره سبک و چون پرنده بال گشایم اوج گیرم و زمین زمینیان را رها و به سویش پر کشم .
ای استاد گرانقدرم ! راهنمایم کن ، تا بشناسم . این من ناشناخته من دیرین و من آلوده به خاک ، من پابند به زمین ، به کجا آمده ام ؟ آمدنم بحر چه بود . به کجا می روم آخر ، ننمایی وطنم . با من بگو مقصد کجاست ؟ با من از حقیقت حرف بزن .
ای استاد گرامی - از خواب من ملول و خسته نگردید که من بیدار خواهم شد با زمزمه آیه های نورانی ( اگر او بخواهد ) راهنمایم باش تا طومار بیم و عادت و تکرار را درهم پیچم . دوام این طومار به کوچکی انسان می انجامد . بن بست همواره در کمین است .
بن بست به دنبال بیم می آید به قصد رهزنی امید و ایمان - پس به دل راهش نخواهم داد . کلمه به کلمه برایم هجا کن . تا من یاد گیرم آنچه را باید . نگذار ساکن جزیره سرما شوم . می خواهم در گرمای روشنایی آفتاب علمت حرکت کنم به سوی راستی و درستی . استاد ارجمندم ! تو شمعی نه ! که خورشید دلهای تشنه حقیقت ما هستی . تو ابر پر برکت آسمان کویری دلم هستی .
روحت فراز اوج - جانت قرین عشق
روزت گرامی
حنیفه رستمی
پایه سوم
************************
آن که شبهای مرا مهتاب داد روز اول گفت بابا آب داد
برایم در ردیف کسانی هستی که به قول نیما یادت مرا روشن می کند .
همچو بارانی بر کویر خشک اندیشه ام !
*************************
امام علی (ع) :
« هر کس به من کلمه ای آموخت مرا بنده خویش کرده است »
***********************
هر گز از خاطرم نرفته هنوز ، بردباری و صبر استادم
آن صفای معلمانه او ، تا قیامت نشسته در جانم
در پناه محبتش امروز ، شاد ، از صفای دل لبریز
دشت سر سبز خاطرم یکسر از گل عشق عبیر آمیز
*************************
عزیز بزرگوار !
نمی دانم تو را به مادر تشبیه کنم ، یا به دایه ای عزیزتر از مادر ، مادر وجودم را بوجود آورد و از شیره ی وجودش مرا سیراب کرد . شبها تا صبح هنگامی که وجودم از گرمی آتش می گرفت مادر تا صبح در کنار گهواره ام دست به دعا بر می داشت تا شاید خداوند از سر لطف و عطوفت به فرزندش حیات دوباره عطا کند . آنگاه که مادر عزیز باید ها و نبایدها را به من آموخت مرا به دست شما سپرد آری همین شما فرشته ای روی زمین تا الفبای عشق را به من بیاموزی معلم نیز با علاقه ی وافر خود آموخته هایش را در اختیار علم آموزش خود قرار داد .
زینب اسعدی
پایه پنجم
شهادت حضرت زهرا (س)
دوشنبه 91/02/04
فاطمه جان ! در میان رویاهای شبانه ام کورمال کورمال به دنبال نشانی از تو بودم آخر به کدامین گناه حکم بی نام و نشانت صادر گشت خوب می دانم که آنقدر نزدش عزیزی و با کرامت که این گونه محکومیتی برایت صادر کرده آن زمان که عطر وجودت سراسر مدینه را پر کرده بود گویا مشام مردم مدینه کور بود ، که عطر وجودت را احساس نمی کردند آخر گناهی ندارند در جایی که از روی جهل و نادانی خود سرگین حیوانات و شکمبه گوسفند را بدرقه راه پدر عزیزت می کردند یقیناً وجودت را احساس نمی کردند و بر جهل خود باقی می مانند .
چه نیمه شب ها که برای هدایتشان دست به دعا بر نداشتی خوب می دانم که چگونه برای پیدا کردن راه سعادتشان دعا می کردی و آنها هیچ نمی فهمیدند اول فکر می کردم عقل نمی فهمد اما پس از اندکی تامل دیدم عقل نمی فهمد اما چشم که می بیندات آه حسرت بر اعمال آنها چه سودی داشت زیرا آنها افسار عقلشان را به دست های شیطانی ابلیس سپرده بودند و فرامبردار او شده بودند آنقدر مال ، جاه ، و مقام مستشان کرده بود که نور ایمان بر قلبشان اثر نمی گذاشت و سودی بر ایشان نداشت .
آه ، زخم دلم سر باز می کند وقتی به یاد می آورم مظلومیت پدرت را درمیان مردم مکه و مدینه چگونه کلبه گلین آن چوپان مبعوثی که در دل بیابان لانه کرده بود با گستاخی و ظلم خود ویران کردند . و آن مرد مظلوم را در میان ریگ زارهای داغ بیابان عربستان که گویی آهن گداخته به آتش گشته بود می خواباند و با سنگهای سنگین سینه اش را سیقل می دادند . و او به خاطر نجات اسلام و سنت پیغمبرش دم بر نمی آورد . و در میعادگاه عاشقان به وصال محبوبش برسد و شوق وصل درد را برایش آسان می کرد و چشمان پر اشکش را به خاطر مظلومیت پیامبر غمگین کرده بود با لبخند که از گریه اش تلختر بود صحافی می کرد و در کتاب تاریخ ثبت می کرد .
چشمانم به اشک می نشیند و قلبم را به اندوه دعوت می کند وقتی که به یاد می آورم ظلمی که به علیت شد و چه دردناک سرنوشتی که برای مردم رغم می خورد اگر علی نبود …
شبها برای اینکه قلبت را اندوهگین نکند و شانه هایت را بیش از این خمیده نسازد با چاه درد دل می کرد چاه آب شده بود سنگ صبورش ، تسکین دردهایش و رفیق لحظه های دردش دردهای روزگار و خلافت وقتی دو چندان شد که غم نبودنت نیز بر آن اضافه شد چگونه او در میان قارونیان و بلعمیان رها این کار تو همانند این بود که قایقیسوراخ که امید خود را برای رسیدن به ساحل از دست داده را در دل طوفانی و بی رحم رها کردن اما این قایق کوچک دلی داشت به وسعت همان دریای طوفانی و پرطلاطم عاری از هر گونه خشم و کین و حسد ………..
یادآوری خاطرات تلخ حادثه ی بزرگ کربلا وجودم را به آتش می کشد و خاکستر وجودم را به دست بادهای سرد عربستان می سپارم تا شاید در کنار آرامگاهت به آرامش ابدی دست پیدا کنم و به وصالت برسم . وقتی دستهای پینه بسته ات گلوی مبارک حسین را نوازش می کرد .
و به بوسگاهت لب های حسن و گلوی حسین شده بود چشمهایت را می دیدم که چگونه به اشک می نشست و شانه هایت را لرزان می کرد . اما باز هم صبور و استوار پا برجا می ماندی و خم به ابرو نمی آوردی .
خوب می دیدم که چگونه برای زندگیت پر تلاش بودی آنگاه که برای حفظ فدک قد برافراشتی و در مقام دفاع از علی ( مرد زندگیت ) شبانه بر در خانه های مردم رفتی و از آنها یاری خواستی ، آری کیست که نخواهد به پاره ی تن رسول خدا (ص) کمک کند بی شک او لعن شده از سوی خداست .
آه، آن واقعه ی تلخ تاریخ چه کنم دیدم زنی را که بر پشت دری فرو می افتد و نالان از کرده های ستمکاران اما باز هم راه نفوذ برای شیطان بر نفسش را با انگشت کوچک و لرزانش بسته و من در دلم مدام آرزو می کردم که خدایا کمکش کن که بر آنها غلبه کند و او خوب می دانست که خون همیشه بر شمشیر پیروز است .
نجوا با حضرت زهرا (س)
سه شنبه 91/01/29
پرچم فاطمه را تو بیا بر پا کن ؛ مهدی ماجرای فدکش تو بیا افشا کن ؛ مهدی
قبر مخفی شده اش تو بیا پیدا کن ؛ مهدی دشمن فاطمه را تو بیا رسوا کن ؛ مهدی
************
ای فاطمه عشق را هم باید از تو آموخت و مناجات و صمیمیت را و عبودیت را و خدا را هم زکلام تو باید شناخت . عفت اگر معنی یافته . از رفتار فاطمه است . حیا اگر هست یادگار است ، صبر اگر در زینب تجلی یافته اثر تربیت زهراست . زهد اگر درسی باشد سر مشق آن راز ، ام ابیهاست .
************
یا زهرا تو آن کوثر پر خیر و تربیتی هستی که تا قیامت نیکی و خیر مدیون توست !
ای فاطمه یارو یادگار پیامبر (ص) بودی ولی خفاشان شب دوست ، گریزان از نور ، تو را چون خاری در دل و دیده خویش ، گریه هایت سند مظلومیت بود و اشکهایت پشتوانه حقانیت علی (ع) .
مظلوم ترین مادر
یکشنبه 91/01/27
شیخ صدوق در کتاب الأمالی از رسول خدا (ص) نقل می کند که آن حضرت (ص) فرمودند : هرگاه که او را می بینم ، به یاد می آورم که بعد از من با او چه رفتاری می شود و همانند این است که من با او هستم و می نگرم که اهانت ، وارد خانه اش شده است حرمتش هتک گردیده و حقش غصب شده و ارتش گرفته شده و پهلویش شکسته و جنینش سقط شده است.
ولی این در حالی است که مرا به اندوه می خواند ولی جواب داده نمی شود و کمک می خواهد و کسی او را یاری نمی کند سپس بر من وارد می شود در حالی که غصه دار و داغدار و نارحت است حق او را به ظلم گرفته اند و او را به قتل رسانده اند .
حضرت فاطمه زهرا (س) پس از خطبه فدک فرمودند :
« لَیتَنِی مِتُّ قَبلَ هینَتِی وَ دوُنَ ذِلَّتی کاش پیش از (روز) خواری و سقوطم ، مرده بودم … »
منبع : کتاب مظلوم ترین مادر